دادگاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دیوان عالیتمیز، دیوان عالی کشور، دیوان عالی کیفر، دادگاه نظامی، دادگاه صحرایی، دادگاهانقلاب، دادگاه شهرستان، محکمه بدایت، دادگاه پژوهشی، محکمۀ ا
سرزمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام خطه، مُلک، کشور، ارض، قلمرو، دیار، سامان، وطن، میهن، موطن، مرزوبوم کشور، متصرفات، مملکت ◄ سازمان سیاسی وادی، بیغوله باخترزمین، مشرق‌زمین، مغرب‌ز
کندن لباسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کندن لباس، برهنه کردن، کشفحجاب، رونمایی پرده‌برداری، آشکارنمودن، افشا
حکمرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، فرمانروایی، ادارۀ مملکت (کشور)، مملکت‌داری، سیاست، سیاست‌گذاری، راهبری، فرماندهی، امارت، امیری، اتوریته، امامت کنترل، تسلط، غلبه، چیر
سلولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام انه، قفس، زندان، اتاقک، اتاقک دیده‌بانی پیله کشو کنج، گوشه طبقه، لایه اتاق▼، حجره، داخل مسجد سلول زنده، تخم، تخمک، اجزای سلول زنده:مژک، اندامک د
