کُشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کُشنده، مهلک، مرگآور، مرگبار ناسالم، ناگوارا، مسری، متعفن، زهرآگین، سمی درنده، ددمنش، ظالم مرگآسا
امتناع کنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص متناع کننده، ممتنع، ردکننده، منفی، بیقید، بیزار تخطئهکننده
عصبانی کنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ننده، رنجاننده، اعصابخردکن، ناراحت کننده، خشمبرانگیز، آزاردهنده، ایذایی
کُشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کُشنده، مهلک، مرگآور، مرگبار ناسالم، ناگوارا، مسری، متعفن، زهرآگین، سمی درنده، ددمنش، ظالم مرگآسا
مخربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ب، ویرانگر، تباهکننده، بنیانکن، برباد دهنده، خانمان برانداز، خانه خرابکن، گران خشن کشنده خرابکار، برانداز، انقلابی زیانبار، آزارده، مضر
وسایل نقلیۀ عمومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نقلیۀ عمومی، تاکسی، اتوبوس، مینیبوس اتوکار، كامیون، باری، کشنده، اسب، تریلر ماشینهای راهسازی، ماشینهای سنگین، لودر، بولدوزر، گریدر، بیل مکانیکی قطا