راکدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت د، ساکن، ایستاده، بیجنبش، بیتحرک▼، متوقف، ازحرکت بازمانده، بیحرکت▼ کساد، بیرونق، بیمشتری
خسرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سران، فقدان، باخت، ازدست دادن، زیان دیدن، تضییع رکود، کساد بازار، عدم فروش، جنس بهفروشنرفته، بادکرده آش نخورده و دهن سوخته گمگشتن
مربوط بهبازارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مربوط بهبازار، بازاری، تهیهشدهدربازار، تجاری پررونق، کساد تعادلی
اقوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقرب
تجاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی جاری، بازرگان، بازرگانی، بازاری، تجارتی، مربوط بهبازار خردهفروشی، عمدهفروشی آبوناندار، پردرآمد، پررونق کساد