کرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل پ، حباب، گوی، بادکنک، خیک قرص، گویچه، گلبول جسم کروی، کرۀ زمین، سیاره، ستاره، تیله، ساچمه، دانه (تسبیح)، قطره، شبنم نیمکره، گنبد اثیر، کرۀ آتش، افلا
کوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد رشتهکوه، سلسلهجبال البرز، زاگرس، هیمالیا، دماوند، الوند آتشفشان یال، خطالرأس کوه، قله، صخره دره ◄حفره یخچال طبیعی
کرۀ زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام دنیا، زمین، جهانخاکی، آفاق، ارض، عالم، پوسته، حرکت قارهای اطلس، نقشۀ دنیا، نقشه دنیای قدیم، ینگهدنیا، سرزمین عالم سفلی، کرۀارضی، کرۀ خاکی، خشک
کرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زنده]، هزارپا، ابریشم، کرم کدو، آسکاریس، کرمک، قلابدار، خاکی، کرم شبتاب، آتشک، زالو
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی
غلیظ کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ] غلیظ کردن، همزدن، کره گرفتن غلیظ شدن، بستن، دلمه شدن، منعقد شدن، متراکم شدن ◄ جامد بودن
چربکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ربکردن، مرهم مالیدن، مرهمگذاشتن، پماد زدن، کِرِم زدن، کره مالیدن واکس زدن، براق کردن، جلا دادن، صیقلی کردن، روشن کردن، درخشان کردن روان کردن