کرایهکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کردن، اجاره کردن، چارتر کردن، رهن کردن ≠ اجاره دادن اجیر کردن، استخدام کردن
رسیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کرده، بالغ، کامل، پخته، مجرب، آدمبزرگ، باراندیده [گرگ]، آموخته شکفته، شکوفا رسا
توبهکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات کرده، نادم، تائب، توبهکار، پشیمان، متأسف، متنبه، هشیارشده، عذرخواهیکننده، دلجویی کننده
اجارهدادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دادن، کرایه دادن، رهن دادن، اجاره بهشرط تملیکدادن صلح کردن، بهارث گذاشتن ≠ کرایه کردن