لهجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لهجۀ محلی، گویش، آهنگ صدا گیلکی، کُردی، افغانی دهاتی، شهرستانی، تهرانی
زبانهای زندۀ دنیافرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه انهای زندۀ دنیا فارسی، دری، تاجیک، افغانی چینی، انگلیسی، اسپانیولی، روسی، عربی، هندی، فرانسه ژاپنی، آلمانی، کرهای، ای
مجرّبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، کاردیده، ورزیده، کارکشته، پرتجربه، کارآزموده، کهنهکار، کاردیده، جاافتاده، وارد، سابقهدار، خبره دارای آگاهی، متوجه، دانا، مطّلع د
مجرّبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام اتجربه، پرتجربه، کارآزموده، کارکشته، کهنهکار، کاردیده مجرّب شخص مجرّب، گرگ باراندیده پیر
واتیکانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب کلیسا، کلیسایکاتولیک، پاپ، شورای کاردینالها، اسقف، کشیش شورای خلیفهگری ارامنه کلیسایارتدوکس، اوانجلیست