خمیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یز خمیری، ضماد، مرهم، کِرم، بتونه، پوره، گوشتچرخکرده، عصاره، فالوده، مایع غلیظ، ملاط گچ یا سیمان کته خمیری بودن، قوام، غلظت، انعطاف، نرمی لج
غذایاصلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت چلوکباب، آبگوشت، دیزی، بزباش، چلوخورش، پلوخورش، خورش، خورشت، قلیه بریانی، غرمه (قرمه) کباب، کباب برگ، کوبیده، ممتاز، سلطانی، بلغاری، بختیاری، قفقازی