پختوپزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پز، آشپزی، طبخ، طباخی وسایل پختوپز: کباب، سیخ، منقل، انبر، ذغال، بادبزن، مجمره (مجمر)، آتشدان آرامپز، اجاق، کوره ماهیتابه، دیگ، قابلمه، ملاقه، کفگ
پختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شده، آبپز، بخارپز، دمپخت، نیمپز، برشته، تنوری، دوآتشه، سرخشده، سرخکرده، کباب(شده)، بریان، بوداده، عسلی [تخممرغ] پزا دمکرده، آبکش جاافتاده، خ
پختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پخت کردن، آشپزیکردن، طبخ کردن کباب کردن، برشته کردن، بریان کردن، سرخ کردن، تفت دادن، داغ کردن، بو دادن بار گذاشتن(گذاردن)، بار کردن، بهدم پختن، دم
گرمشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، تفته، سوخته، کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده آبپز، نیمپز، عسلی، پخته، گرم
گرم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رم کردن، آفتاب دادن، تابیدن، خشک کردن، کباب کردن، پختن ذوبکردن، مایع کردن گداختن، سرخکردن، داغ کردن، تفته کردن، تفت دادن، برشته کردن جوشاندن