کاردانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی باتدبیر، مدبّر، سیاستمدار، سازمانده، طراح، سیاسی توطئهگر، دسیسهچین، دسیسهباز، سیاستباز، حسابگر، منفعتجو، زیرک مصلحتاندیش، مصلحتبین آدم
عنوان دانشگاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی شگاهی، دکتر، کارشناس ارشد، فوق لیسانس، کارشناس، لیسانس، کاردان، فوق دیپلم
دورۀ تحصیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط حصیلی، ترم، درس، کلاس، مشق رشتۀ تحصیلی، رشتۀ اصلی، درسهای تخصصی، مهاد، کهاد، ماده، مواد امتحانی برنامۀدرسی، سیلابس مراحل تحصیلی: آمادگی، ابتد
شخصکارشناسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کارشناس، استاد، پروفسور، پزشک حاذق، متخصص▼، آیت، نمونۀ کمال، دانا دیپلمه، فوقدیپلم، کاردان، لیسانسیه، کارشناس، فوقلیسانس، کارشناس ارشد،
زیرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ک، همهفنحریف، هشیار، هوشیار، تیز، بادستوپا، زرنگ، باهوش ناقلا، حیلهگر، محیل، حقهباز، مکار، داهی، فریبکار، بدکردار، نخاله، ناتو، آفَت،
سختگیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام سختگیر، دقیق، منضبط، صریح، جدی مشکلپسند، انتقادی کلهشق، بیرحم زاهدانه، ترشرو، ریاضتکش