تواناییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ی، قابلیت، پتانسیل، حساسیت، استعداد عُرضه، یارا، بخار، مایه، مدیریت، نا، رمق، بُنیه، توان▲ نیروی بالقوه، امکان صلاحیت، کارآیی، ید بیضا، ید طولا، مها
عاملیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت عاملیت، عمل، کار، علیت مشغله، کسبوکار، اشتغال اِعمال، تأثیر زحمت، کوشش، فعال بودن، تلاش تعامل، اثر متقابل حصول، فراهمسازی، بهدستآوری، دستیابی، و
تأثیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یر، اثر، نفوذ، گیرایی، توانایی، تسلط، چیرگی، احاطه بازتاب، پرتو، دامنۀ عمل کارآیی، بازدهی توان، برتری، بزرگی جاذبه، دافعه خوشنامی، اقتدار نقش عمده،
استعدادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ستعداد، قابلیت، پتانسیل، آمادگی، مستعد بودن، توانایی حساسیت، آسیبپذیری، ضعف احتمال، توانایی، شایستگی، بالقوه بودن، نهان بودن، عامل بالقوه، ذخیره، ا
آماده نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل] آماده نبودن، دروضعیت ناآمادهقرار گرفتن کامل نبودن، تکمیل نشدهبودن، [◄ نقصان یافتن 55] بیبرنامهبودن، خودجوش بودن، بداهه گفتن غافلگیر شدن،