کلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، کل، تام، همگانی، عالمگیر، عمومی، جامع▼، بخشناپذیر▼ ساده تمامعیار، تمام و کمال، کامل (دارای کمال) واحد، یک گروهی
کاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اری، کارآ، عامل، بُرّا، قدرتمند، توانا خودکار عِلّی چندمنظوره، همهکاره، کارآمد، سودمند، مفید خدمتکار، کمککار، یاور
کافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی افی، بس، مکفی، وافی، تکمیل، کامل بهاندازه، بسنده فول، تاخِرخِره قابل قبول، قانعکننده، رضایتبخش، راضیکننده، قابل تحمل زیاد، زائد، شایگان،
کافی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دن، بس بودن، کفایتکردن، جواب دادن، راضی کردن، بهنصابرسیدن، حداقل لازمرا فراهم کردن، بهاندازه بودن، تکمیل بودن، کامل شدن، نمرۀقبولی آوردن،
کافی نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کافی نبودن، کم آوردن، کم داشتن، مجهز نبودن، نیاز داشتن کم بودن، تکافو نکردن کم آوردن، باکمبود مواجهشدن، کفگیر بهتهِ دیگ خوردن، بهروغنسوزی
بهقدر کافیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بهقدر کافی، بهاندازۀ کافی، بهتعدادکافی، بهمقدار کافی، بهقدر کفایت آنقدر، آنقدر کهباید، بهمقدار لازم
محتوایغذاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کالری، ئیدروکربن، قند، انرژی، پروتئین، چربی، روغن، ویتامین، کلسترول، اسید آمینه، آلبومین اسید آسکوربیک، ویتامینث، ویتامینبکمپلکس، ویتامین آ (ای،
اصلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال عدۀ کلی، حُکم، اصل بدیهی، گفته، ضربالمثل، گفتۀ بزرگان، کلمات قصار، کلام موجز، مَثَل، سنت، فتوا امثالوحِکَم اصول اولیه، معلومات مقدماتی ◄