کاسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اسب، پولساز، مکتسب، پولدرآر، درآمدساز، پساندازکن جوینده مستمریبگیر، حقوقبگیر، وظیفهبگیر، کارمند، کارگر اجیر، مزدور عامل، مأمور تاجر، ک
کاسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام وزه، گلدان، بطری، شیشه، کریستال محیط شفاف بانکه، لگن، لگنچه، آبدان، آفتابه لگن، بادیه، دبه پارچ، تُنگ، مشربه، قدح، جام، لیوان▼ بطری، صراحی، گل
کار گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت کاشتن، پیوندزدن، جای دادن، نشاندن، جایگیر کردن، قرار دادن، مستقر کردن، نهادن، گذاشتن سوراخ کردن
کار غیرممکن کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یرممکن کردن، بیهوده زحمت کشیدن، وقت تلف کردن، آب درهاون کوبیدن
کلاس(واحد درسی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط د درسی)، پایه، ترم، دوره، واحد، ماده، مادۀ امتحانی مواد درسی:مکالمه، زبان، ریاضیات، فیزیک، شیمی، کارگاه، آزمایشگاه، درس سمینار، کنفرانس
انکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط کار، حاشا، نفی، تکذیب، ردّ، نقض، ابطال سلب مخالفت، نظرمخالف نا-، تحاشی، انتفا تغییر عقیده، اعتراض
نژادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ، قبیله، طایفه، ایل، عشیره، سبط، کاست ایل وتبار، آل، تبار، سلسله، خانواده▲، تخمه، اصلونسب، کلان ایلیات، ایلات، عشایر نسل، تخم، اعقاب، نسب گروه، مل
منصبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام پُست، اتوریته، امارت، وزارت، نیابت، سلطنت، امامت، امیری قدرت اجرایی، مسئولیت، اختیارات، حیطۀ اقتدار، حیطۀ کار زمام امور بزرگی، منزلت، م
حفرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل سوراخ، شکاف، روزنه، منفذ، چاه، میلۀ چاه، چاله، چال، چالهچوله، دستانداز کنج، گوشه، زاویه، عقبرفتگی ورطه، شکاف عظیم، وادی، چاه ویل، اعماق، چاه عمی