اشتغالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فعالیت، امرار معاش، معیشت، کسبوکار، کارمندی، کسب، کسبوکار، تجارت، صنعت، هنر، شغل▼ استخدام، خدمت احراز اخذ بهکارگماری، استخدام ◄انتصاب
مأموریتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، وظیفه، رسالت، مسئولیت، بار، کار، تکلیف، امر، خدمت، کاراداری، مراجعه، حاجت تصدی، تعهد، تقبل، اختیارات، عهده، نقش، سمت عاملیت، کارگزاری، وکال
کارگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کارمند، مزدبگیر، حقوقبگیر، خادم نوکر، عمله، فعله، کارگر ساختمانی، شاگرد کارمند، کارشناس، معاون اداره، رئیس اداره، مدیرکل، کارمند دولت، بو
آیندهنگر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه آیندهنگر بودن، بهعاقبت کاراندیشیدن، احتیاط کردن، محتاط بودن بااحتیاط جلورفتن، آزمایش کردن
مرئوسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کهتر، زیردست، مادون، پایین رتبه، سال پایینی کارمنددولت ◄ مستوفی فراش، خادم، نوکر، شخص بیاهمیت، ملازم رعایا قوای کمکی منصوب، مأمور نایب، معاون وکیل،