پایینآمدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت آمده، کاسته، پایین، نشسته سرکوبشده، سرنگون، واژگون تحقیرشده، خوار نازل
کاهش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت افتن، کم شدن، اُفت داشتن، اُفت کردن، کاسته شدن، ناقص شدن، پستی گرفتن، پس رفتن، تنزل کردن، کوچک شدن، زوال یافتن پایین آمدن پخش بودن
کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اهنده، کمشونده، نزولی، افتکننده، نقصانیابنده، فرسایشی کمارزش، مستهلک، تقلیلیافته، کاسته، پایین کمارزیابیشده کمبهادهنده، پایینآورنده مخففه
رقم کاهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قم کاهنده، نقصان، استهلاک، هزینۀ استهلاک، تنزل، کاهش برش، قاچ کسر، تخفیف کسری، کمفروشی تمامراه را نرفتن کمیابی غرامت، جریمه نشت، خروجی آبرفتن، کوتا
نزولیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نزولی، کاهنده، سقوطکننده، اُفتان، اُفتکننده غریق غرقه، نازل، افتاده، ساقط، کاسته درحال فرود