جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] جوان، نوجوان، برنا [حالتاسمی جوان 132] نابالغ، خردسال، نونهال، نوباوه، تازهپا صغیر، کودک، بچه، بچهصفت، بازیگوش کودکانه، بچگانه شیرخواره بیتجربه
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، حیوان جوان▼، گیاه نورسته▼، بچه، طفل، کودک، خردسال، نوزاد، نورسیده، مولود، نوباوه، کوچولو، نینی، فسقلی، مامانی، عروسک، گل پسر، عزیز، دردانه، ملوس،
ماه تقویمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد (امرداد)، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند هجری قمری: محرم (محرمالحرام)، صفر، ربیعالاول، ربیعالثانی، جم
مورخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه وقایعنگار، خبرنگار، بیوگرافی نویس، ژورنالیست تاریخنگار، تاریخگزار وقایعنگاری
نگارشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، نوشتن، تحریر، تألیف، ابداع، خلق، ایجاد، تصنیف، سخنآفرینی، نویسندگی، تفسیر، تدوین، اقتباس، نقل مطلب، الهام قلمفرسای