چیز کوچکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت وچک، مینیاتور، ریزه، تکه ذره، اتم، عنصر چیز ناچیز، پول خرد، سکه، پشیز حیوان کوچک، مورچه، کک، ساس، موریانه، آمیب، میکروارگانیسم، موجودات تکسلولی
چیز متغیّرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ر، معشوق، پروتئوس، رنگعوضکن، بوقلمون، اختاپوس، منظرۀ متغیر، منظره چیز شکلپذیر، موم، گل کوزهگری، سیال، مایعات باران بهاری، فلک، حرکت بختواقبال،
چیز ثابتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر رامگاه، اثاثه، قید، بنا، نهاد، بنیاد، شالوده، رُکن، اساس، پایه، بُن، ریشه، ستون، عمود، قانون، قاعده
چیز ثبات دهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ثبات دهنده، پایاساز، تثبیت کننده، استوار کننده، متعادل کننده، باله، تیر ته کشتی، حمال کشتی، وزنۀ تعادل، پارسنگ، بالاست، سنگینی، خنثی کننده، جبرانک
چیز ضعیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ف، حیوان ضعیف، مور، مورچه، گنجشک، تولهسگ چیز نازک(باریک) ◄ باریکی، کاغذ (بهضخامت کاغذ)، ورق، پوست پیاز چیز شکننده ◄ شکنندگی
سازش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته کردن، مصالحه کردن، ساختن، امتیاز دادن، زیر بار (چیزی) رفتن، کوتاه آمدن، راه آمدن، مدارا کردن، شُل گرفتن، تقسیم کردن موافقت کردن، پذی
دوستداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی اشتن، عشق ورزیدن، عاشقچیزی بودن، گرامی داشتن، تحسین کردن، آلودۀ کسی (چیزی) بودن (شدن)، ارادت پیداکردن به کسی، ارادت داشتن، پرستیدن، بت س
ثبت شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، سابقه شدن، بهجاماندن، باقی ماندن آثار چیزی، درج شدن، نوشته شدن رسم شدن
قهوهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی خرمایی، برنزه، بلوطی، شاهبلوطی، فندقی، قهوهای روشن، بژ، گندمگون، سبزه، آجری، باروتی، اُخرایی، تلخ رنگ قهوهای و چیز قهوهایرنگ: گل اخری، بادام
لغت ساختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لغت ساختن، ابداع کردن، واژۀ نوساختن، برای چیزی لغت پیدا كردن