چندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد فت] چند چندین، کثیر غیرمنفرد، جمعی چندان مضاعف، متعدد، عدیده، بس، خیلی، بسیار، زیاد، فراوان، وافر کثیرالوقوع جزیل، نهمار
چندگانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ] چندگانگی، چندقسمتی، تفکیکپذیری دسی، سانتی، میلی، خمس، سدس، عشر اعشاری، کسری، کسر یکپنجم، پنجیک، یکششم، ششیک، … میکرو، نانو عشریه درصد، پورسانت
چندبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد رابری، چندتایی، چندگونگی، کثرت، چندگانگی، انبوهی، بیشماری، تکثر، تعدد بسیاری، زیادی، وفور فرط چگالی، تراکم اکثریت، اقلیت چندضلعی، چندبر، چندپهلو، کثی
چندلایه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ه کردن، رویهم گذاشتن:آبکاری، شیروانیکوبی، ورقکوبی، آهنکوبی
چندلایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دلایه، پوستهپوسته، چندلا، مطبق، لایهلایه، ورقهورقه، متورق منطقهبندیشده پوشیده
چندگانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ] چندگانگی، چندقسمتی، تفکیکپذیری دسی، سانتی، میلی، خمس، سدس، عشر اعشاری، کسری، کسر یکپنجم، پنجیک، یکششم، ششیک، … میکرو، نانو عشریه درصد، پورسانت
چندبرابریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد رابری، چندتایی، چندگونگی، کثرت، چندگانگی، انبوهی، بیشماری، تکثر، تعدد بسیاری، زیادی، وفور فرط چگالی، تراکم اکثریت، اقلیت چندضلعی، چندبر، چندپهلو، کثی
چندلایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دلایه، پوستهپوسته، چندلا، مطبق، لایهلایه، ورقهورقه، متورق منطقهبندیشده پوشیده