روان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کردن، صاف کردن▼، روغن زدن، لیز کردن، چرب کردن، مالاندن، پولیش زدن (کردن)، پرداخت کردن، ساییدن
نرم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی عل] نرم کردن تسکین دادن، ملایم کردن تخفیف دادن [درد] رسیده کردن، آماده کردن چرب کردن، مالیدن، روغنزدن، لیز کردن آب زدن، نم کردن
درخشان کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ن کردن، براق کردن، جلادادن، صیقلی کردن، واکس زدن، روشن کردن، تشعشع کردن، چرب کردن، لیز کردن، روان کردن
صاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل هموار، مسطح، تخت، مستقیم، صیقلی، کرکی، مخملی، مخملین آبساب اتوکشیده، سهتیغ لغزنده، سُر، لیز، روغنی، چرب کُند همگن تراز، افقی خالص، ساده