ورزش باستانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ستانی، ورزش زورخانه، چوگان، شکار، تیراندازی، اسب تازی فنونزورخانه، شیرینکاری، شلنگ، شاطری، زورگری، چرخ زدن، کباده کشیدن، تکپر، تکچرخ وسائل
درستکار بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ستکار بودن، امین (امانتدار،...) بودن، ازخود امانت نشان دادن، پرهیزگار بودن، راست گفتن، عادل بودن
باورکردنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال نی، احتمالدادنی، قابل قبول، معقول، منطقی، ممکن قابل اتکا، امین، معتمد
گیرندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ریافتکننده، دریافتکنندۀ پول، صندوق، صندوقدار، تحویلدار، امین، نماینده حقوقبگیر، فروشنده، بستانکار گیرندۀ علائم، آنتن، آنتنمرکزی، آنتن ب
قاضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حاکمشرع، داور، حَکَم، خبره، رئیس دادگاه، امین صلح، دادرس، هیئت دادرسان، هیئت داوران سلطان، شاه، پادشاه مرجع، مرجع نظردهنده قاضیالقضات