پی بردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دن، تشخیص دادن، حسکردن، دیدن متوجه شدن، واقف شدن، آگاه شدن، اطلاع پیدا (حاصل) کردن، باخبر شدن، مطلع شدن دریافتن، درک کردن، فهمیدن، آگاهی یا
فهمیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ن، درککردن، پی بردن، تشخیص دادن، حس کردن، دیدن، واقف شدن، آگاه شدن، فراگرفتن، دربرداشتن، گرفتن، دانستن استادشدن، یادگرفتن مرور کر
نسبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد کسر، تناسب، بخش تصاعد، تصاعد عددی (هندسی، هارمونیک) نسبت مثلثاتی، سینوس، تانژانت، سکانت کوسینوس، کوتانژانت، کوسکانت عدد پی درصد، پورسانت، پورسانتاژ
کامپیوتر شخصیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یوتر شخصی، رایانۀ خانگی، پیسی برنامۀ کاربردی، پکیج، بستۀ نرمافزاری، اتوکد، استودیو (نرمافزار گرافیکی)، واژهنگار، غلطیاب، جدول گسترده، پیامنگار،
رباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نوار، رشته، تسمه پی، وَتَر، عضله، ماهیچه پیچک، ترکه گره، انواع گره، گره کور، گره پاپیون زنجیر، غل
عقبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ت، پس، پی، زبر، ظَهر، خلف، ماورا، دنبال، دنباله، عقبه، تک، دُم پسزمینه، زمینه، بکگراوند پُشتِ کوه پُشتِ سر، پشت گردن، پَس گردن انتها پشتبند، دنبا