پیش فرض گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم رض گذاشتن، فرض کردن، مبتدا گذاشتن، مسلّم گرفتن مقدمهچینی کردن، آغاز کردن
پیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، مسن، سالمند، فرتوت، بزرگسال، سالخورده، کهنسال [حالت اسمی (کاملمرد، کاملهزن) شخص پیر، پیرزن 133] ارشد، سنی، جهاندیده، کارآزموده، گرموسردِزمانه د
پی بردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دن، تشخیص دادن، حسکردن، دیدن متوجه شدن، واقف شدن، آگاه شدن، اطلاع پیدا (حاصل) کردن، باخبر شدن، مطلع شدن دریافتن، درک کردن، فهمیدن، آگاهی یا
پیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط اصد، چاپار، نامهبر، کبوتر قاصد مژدهرسان، مژدهدهنده مأمور پست، پستچی، ارتباطات پستی، شخص حملکننده پیامرسان، (یاهو)مسنجر
الکتریسیتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سیته، برق، کهربا، رعد وبرق، نیرو صاعقه، برق، آسمانقرمبه، آذرخش، شعاع نورانی الکتریسیتۀجاری، برق مثبت، برق منفی، برق سهفاز، ارت، آند، کاتد، مثبتوم
پیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، مسن، سالمند، فرتوت، بزرگسال، سالخورده، کهنسال [حالت اسمی (کاملمرد، کاملهزن) شخص پیر، پیرزن 133] ارشد، سنی، جهاندیده، کارآزموده، گرموسردِزمانه د
پلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل معلق، پل هوایی، پل عابر پیاده پل ورسک پل هوایی، پل عابر پیاده بند، سد، بستهکننده
پولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یال، تومان، چوب، چوق، فلس، پول درگردش، ارز، نقدینگی، پول نقد، پول خرد چک، سفته، پول کاغذی، اسکناس▼ ارز، ریال، دلار، یورو، اویرو، ین، پوند، ا