پیشبینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه پیش‌بینی، پیشگویی، فالگیری، غیب‌گویی▼ الهام، وحی پیش‌بینی هوا خوش‌یمنی، خوشبختی، فال▼ نشانۀ بد، بدیُمنی، بدبختی خبر، اعلان، نشر اخطار، علام
پیش‌بینی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه پیش‌بینی کردن، پیشگویی کردن، غیبگفتن، ازپیش خبر دادن، به‌علم غیب گفتن حدس زدن، برآورد کردن
پیشبینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه پیش‌بینی، پیشگویی، فالگیری، غیب‌گویی▼ الهام، وحی پیش‌بینی هوا خوش‌یمنی، خوشبختی، فال▼ نشانۀ بد، بدیُمنی، بدبختی خبر، اعلان، نشر اخطار، علام
پیش‌بینی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه پیش‌بینی کردن، پیشگویی کردن، غیبگفتن، ازپیش خبر دادن، به‌علم غیب گفتن حدس زدن، برآورد کردن
به‌آینده نگریستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ده نگریستن، جلوتررا دیدن، آینده‌نگر بودن، انتظار داشتن، پیش‌بینی کردن
درشُرُفِ وقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر فِ وقوع، قریب‌الوقوع، درراه، مقدّر، پیشگویی شده، پیش‌بینی شده، درشُرُف، آینده، آمادۀ ارائه، آتی 124 نزدیک، نزدیک‌شونده حتمی، ناچار، ناگزیر، اجتناب
مقدّر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ن، محکوم کردن، پیشگوییکردن، نقشه کشیدن، قصد داشتن، برآن بودن، خیال داشتن، پیش‌بینی کردن ازپیش تعیین کردن