برجستگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل برجستگی، پیشآمدگی، برآمدگی▼، آج، ورم تورم، انبساط چیز برجسته، دکمه، پیشانی، کوه، زمین مرتفع، چیز برآمده ◄ برآمدگی▼ بیروننشست، بیروننشستگی
واقعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر اد، رخداد، پیشآمد، اتفاق، قضیه، حادثه، سانحه، فاجعه، عارضه، نمود، تجلی، پدیده، حقیقت، واقعیت، عارض حالت فرصت شرایط ماجرا، اوضاع▼ احتمال وقوع، شانس
اوضاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر وقایع جاری، اتفاقات، مجموعه وقایع، وقایع، وقایع اتفاقیه، حوادث، ارتباطات، پیشامدها، اتفاقها، احوال، احوالات، امور، گذر زمان هیروویر، اوقات حساس، گ
جلوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد جلو، پیش، بَر، نزدیک برابر، پیش روی، مقابل، روبرو پیشگاه، درگاه، آستان، بارگاه، محل بار عام، محضر، خدمت، حضور، محضر، دربار، درگاه، حریم، ساحت امام،
برآمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل رآمدن، ورم کردن، بیرونزدن، بیرون آمدن، جلو آمدن، پیشآمدگی داشتن توجه را جلب کردن، مرئی بودن ریشدرآوردن، زبربودن باد کردن(داشتن)، متورم بودن، آماسیدن