پاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کیزه، منزه، شسته، شستهشده، آبشور، تمیز، دستنزده، براق، طاهر، نظیف، بیآلایش پرداخته، سترده، زدوده طاهر، مطهر، منزه، مهذب، مباح مبرا، بیگن
پاک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، شُستن، آبکشیدن، آبزدن، غسل کردن، برق انداختن، اتو کردن، گردگیری کردن بُردن، ستردن، زدودن، تراشیدن، برداشتن، محو کردن، منزه کردن، تمیزک
[اسم] پاکدامنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات امنی، عفت، عفاف، پاکی، عصمت، معصومیت، بیگناهی، اخلاص، پرهیزگاری، فروتنی امساک، اعتدال خلوص، صافی، قاطینداشتن، سادگی تمیزی، پاکی، طهارت، پاکیزگی
فالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نشانه، علامت قرعه، پشک، اتفاق فال حافظ، فال قهوه، تارو آمد، آیند، تبرک، اقبال، اوغور (اوقور)، برکت، میمنت، یُمن، شگون، خوشیمنی، خجستگی، فرخ
قمارکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قمارکردن، بازی کردن، شرطبندیکردن، قرعه کشیدن پشک انداختن سفتهبازی کردن
قمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بندی، بردوباخت، گرو، قرعهکشی، بختآزمایی، لاتاری، شانس، محاسبۀ احتمالات بورسبازی آزمایش، عدم قطعیت شیریاخط، طاس، قرعه، پشک، فال، مسابقه، با
عفیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات پاکدامن، باعفاف، آفتاب مهتاب ندیده، منزه، معصوم، بیگناه، پارسا، پرهیزگار، ممسک، معتدل فروتن، شریف، پرهیزگار محجوب، محجبه، سادهپوش طاهر، نزیه، ت
باکرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات فیف▼، پاکدامن، دوشیزه، دختر ازدواج نکرده، راهبه، روحانیت سایر ادیان دستنخورده