پناه جستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، تأمین خواستن، امانخواستن (جستن)، زنهار خواستن، متحصن شدن، تحصن کردن، پناه گرفتن احتیاط کردن، محتاط بودن مخفی شدن، درکمین بودن، گریختن سنگ
پناه گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ناه گرفتن، تحصن کردن، پناهندهشدن، بهدامان کسی پناه بردن، پناه خواستن، پناه جستن
پناه جستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، تأمین خواستن، امانخواستن (جستن)، زنهار خواستن، متحصن شدن، تحصن کردن، پناه گرفتن احتیاط کردن، محتاط بودن مخفی شدن، درکمین بودن، گریختن سنگ
پناه گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ناه گرفتن، تحصن کردن، پناهندهشدن، بهدامان کسی پناه بردن، پناه خواستن، پناه جستن
مواظب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود مواظب بودن، دقت کردن، توجه کردن، احتیاط کردن، محتاط بودن باآزمون وخطا جلو رفتن، آزمایش کردن پناه جستن
ایمن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی من بودن، درامان بودن، خطرراردکردن، پناه گرفتن، دررفتن، محتاط بودن، فاصلهرا حفظ کردن
حفاظت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت کردن، نگهبانی کردن، دفاعکردن رحم کردن، ترحم کردن پناه دادن، امان دادن