پولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یال، تومان، چوب، چوق، فلس، پول درگردش، ارز، نقدینگی، پول نقد، پول خرد چک، سفته، پول کاغذی، اسکناس▼ ارز، ریال، دلار، یورو، اویرو، ین، پوند، ا
پول تقلبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لبی، اسکناس تقلبی، پولقلب، بدعیار، ناسره چک بیمحل پول بیارزش، قربانی تورم
پول منتقل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ل منتقل کردن پول برداشتن، ازحساب برداشتن، نقد کردن، برداشت کردن، دریافتکردن پرداختن، پرداخت کردن، پول فرستادن، حواله کردن، فرستادن تبدیلکردن
پولیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ولی، مالی، بانکی، بودجهای، مادی، مالیه ضربشده، دارای اعتبار ارزی، مدتدار، بهادار بیمحل، برگشتی، برگشتخورده
پولدار شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی شدن، توانگرشدن، وضعش خوبشدن، جایزۀ بختآزمایی را بردن، بار خود را بستن، پول پول آوردن
پول تقلبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لبی، اسکناس تقلبی، پولقلب، بدعیار، ناسره چک بیمحل پول بیارزش، قربانی تورم
پول منتقل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ل منتقل کردن پول برداشتن، ازحساب برداشتن، نقد کردن، برداشت کردن، دریافتکردن پرداختن، پرداخت کردن، پول فرستادن، حواله کردن، فرستادن تبدیلکردن
پولدار شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی شدن، توانگرشدن، وضعش خوبشدن، جایزۀ بختآزمایی را بردن، بار خود را بستن، پول پول آوردن