پنداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق شتن، انگاشتن، انگاردن، تصورکردن، تدبیر کردن، ساختن، خیال کردن، آسمانرا سیر کردن، در فکروخیال فرورفتن
پاداشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ش، اجر، ثواب، مزد، جعل، جزای نیکی، جزا، سزا، پرداخت صله، عطیه، دستخوش، جایزه، تحسین، عنوان انعام، ناز ِشصت (شست)، حق شناسی، بخشش، اعطا، دهش مژد
پاداش دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات اش دادن، اجر دادن، حاجتبرآوردن، اجابت کردن، عوض دادن، پرداخت کردن، دادن، تلافی کردن اعاده کردن، برگرداندن رشوه دادن
تصورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق ض، پندار، گمان، حدس▼، انگاره، ایده، خیال، تخیل، ایهام، وهم، پنداشت، تلقی انگارش، انگاشتن، ایدهسازی فرضیه، تئوری، نظریه ◄ علم تز، قضیه، مسئل
وهمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق ۀ مخیله، خیال، پندار، گمان، تصور رؤیا، خواب، کابوس، هذیان، احلام خوابوخیال، آرزو توهمات، اوهام، تصورات، خیالات، وهمیات، ایهام بال، بختک، مو
مجرد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ] مجرد کردن، ازجسم جدا کردن، روحانی کردن درنظر گرفتن، پنداشتن
ظاهراًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی علیالظاهر، انگار، برحسبظاهر، پنداری، گویی، گویا، گوییا، محتملاً، احتمالاً، لابد، شاید الکی