پنجرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل روزنه، شبکه، دهانه، آستانه، درگاه دَر، دروازه، باب، مدخل، مخرج، گذرگاه، دهن، دهان، خروجی، ورودی، دریچه، باجه، اُرسی اجزای در و پنجره: چهارچوب، لت، ل
پناه جستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ن، تأمین خواستن، امانخواستن (جستن)، زنهار خواستن، متحصن شدن، تحصن کردن، پناه گرفتن احتیاط کردن، محتاط بودن مخفی شدن، درکمین بودن، گریختن سنگ
پناه گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ناه گرفتن، تحصن کردن، پناهندهشدن، بهدامان کسی پناه بردن، پناه خواستن، پناه جستن
اجزای بدن حیوانات: پوزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حیوانات: پوزه، خرطوم، منقار، نیش، چنگال، چنگ، پنجه، بادکش، باله برانشی، آبشُش سُم، کوهان، یال، بخولق ◄ اسب نافه، اشبل (اشپل)، عاج، شاخ، سیرابی،
پردازش دادههافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد هها، دادهپردازی، پردازش، پروسس، انفورماتیک، سایبرنتیک، آیسیتی، فنآوری اطلاعات و مخابرات، مخابرات نرمافزار، برنامۀکامپیوتری، برنامهنویسی، مهندس
بادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی باد، جریان، جریان هوا، وزش، هوا کوران، نسیم▼، طوفان، باد موسمی، باد داغ، باد صرصر، باد سموم، باد نوروز، باد خزان باد موافق، باد مخالف خمسین،
سردکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی چال، فریزر، وسیلۀسرمازا، یخچالفریزر، سایدبایساید، یخچال دوبَر، یخچال مصنوعی، سردخانه، پنکه، بادبزن، کولر، کولر آبی، گازی، آبسردکن، پکیجیونیت
مطمئن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال طمئن بودن، کاملاً روشن بودن، قطعی بودن، حتمی بودن، ردخور نداشتن، بایستن مشخص شدن اطمینان داشتن، اعتمادداشتن (کردن) به (بر) چیزی (کسی)، متکی