پنجرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل روزنه، شبکه، دهانه، آستانه، درگاه دَر، دروازه، باب، مدخل، مخرج، گذرگاه، دهن، دهان، خروجی، ورودی، دریچه، باجه، اُرسی اجزای در و پنجره: چهارچوب، لت، ل
پاره کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ردن، دریدن، کندن، چاکزدن، فاصله دادن پوست کندن، برهنهکردن ریزریزکردن، قیمه کردن، گاز زدن، جویدن ساییدن، پودرکردن برش دادن، بُریدن▲
ورودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم دخل، راه ورودی، راه دخول، دهانه، حصار شهر، آستانه دخول دَر ◄ پنجره سَردَر
بستهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نده، سدکننده، سد، بند، چفت، قفل دَر، پنجره مُهر، پلمب، منگنه گره، پیوند، مَفصَل کلید ◄ بازکننده
پردازش دادههافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ه‌ها، داده‌پردازی، پردازش، پروسس، انفورماتیک، سایبرنتیک، آی‌سی‌تی، فن‌آوری اطلاعات و مخابرات، مخابرات نرم‌افزار، برنامۀکامپیوتری، برنامه‌نویسی، مهندس
کانالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کانال، بستر رود، حوزۀ رود، دره، مسیل رودخانه ◄نهر آبگیر، آبگاه، مجرا، قنات، کاریز، تونل، سوراخ ◄ حفره لولۀ نفت، خط لوله، لوله‌کشی، لولۀ آب، ش