متوقف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ردن، وقفه ایجاد کردن، مداخله کردن، پامیان گذاردن، درمیان آمدن، دخالت کردن گسیختن، بریدن، معترض شدن، جدا شدن
گلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی غنچه، شکوفه بنفشه، اطلسی، شمعدانی محمدی، رز یاس، یاسمن، میمون، لادن، قرنفل، ختمی، نیلوفر، زنبق، اقاقیا، نرگس، اختر، گل یخ، کوکب، آهار، لاله، سوس