بهجریان انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی انداختن، شیررا باز کردن، پمپ کردن، جاری کردن، برقرار کردن، راهرا باز کردن، سدرابرداشتن، باز کردن باراندن آبکش کردن حرکت دادن
رشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ه، تار، نخ، طناب، الیاف ریسیده (تابیده)، نخ تابیده، چله، پود الیاف، فیبر▼ مو، مژه، مژگان، ریش، مژک، ریشه، زبری سیم، فیلامان موی بافته بافت متقاطع
بافندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دگی، پشمبافی، قالیبافی چله، تار، پود، گره دستگاه بافندگی، دستگاه پارچهبافی ماکو، ماسوره، ماسورهپیچ چوببست فرش بافنده، نساج، مهندسنساجی، خیاط، ج