پلیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام پلید، اهریمنی، شیطانی، زشت، لعنتی بد، تباه، خراب، زیانآور، آزاردهنده، ناخوشایند▼ موذی، تبهکار، خبیث ◄ بَد
پلید 2 [صفات بد انسانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ید 2 [صفات بد انسانی 645]: فاسق، بدذات، بدکار، هرزه، بدرگ، بدجنس، شرور، موذی، تبهکار، خبیث، دارای سوءنیت، ناقلا، بَده، بدطینت، آبزیرکاه،
پلیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام پلید، اهریمنی، شیطانی، زشت، لعنتی بد، تباه، خراب، زیانآور، آزاردهنده، ناخوشایند▼ موذی، تبهکار، خبیث ◄ بَد
آدم اهریمنصفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات هریمنصفت، آدم پلید، امالخبائث، دد جانور، آدم ددمنش، حیوان، آدمخوار، آدم سنگدل، سادیست، دیکتاتور روح پلید، هیولا، غول، غول بیابانی، جن، دیو
شخص کثیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی افت، چرک، خبیث، شرور، پلید، ملحد، محارب باخدا، مفسد فیالارض، خوک، دزد
کثیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی آلوده، نجس، چرک، چرکین، آردی، گردگرفته، نارُفته، پلید تیره، گلی، لجنی، باتلاقی چرکآلود، ریمآلود، لچر ادراری اخی، اخ بهم ریخته، آشفته
زهرآگینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی هرآگین، سَمّی، مهلک، کشنده، مضر، پلید ناسالم، ناگوارا مسری، متعفن مسموم، زهرآلود، زهردار، زهری، سمآلود، سمدار، مسمومکننده، سَمّی