پلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل معلق، پل هوایی، پل عابر پیاده پل ورسک پل هوایی، پل عابر پیاده بند، سد، بستهکننده
پلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل معلق، پل هوایی، پل عابر پیاده پل ورسک پل هوایی، پل عابر پیاده بند، سد، بستهکننده
لباس فاخرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خر، لباس پلو خوری، لباسعروس، لباس زربفت، لباس مهمانی، لباس شب
بهجریان انداختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی انداختن، شیررا باز کردن، پمپ کردن، جاری کردن، برقرار کردن، راهرا باز کردن، سدرابرداشتن، باز کردن باراندن آبکش کردن حرکت دادن
واتیکانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب کلیسا، کلیسایکاتولیک، پاپ، شورای کاردینالها، اسقف، کشیش شورای خلیفهگری ارامنه کلیسایارتدوکس، اوانجلیست
وسیلۀ برقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یلۀ برقی هویه، آلترناتور، استارت، استپ، پُل، کلید (برق)، رله، [◄بازکننده 263]، مقره، آداپتور، یکسوکننده، آمپرمتر، آمپرسنج، احساسگر، آکومولاتور، خ