پلاستیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] پلاستیک، شکلپذیر، منعطف تراشیده، قالبگیری شده، ریخته سفالی، برنز، سنگی، مرمر، مرمرین منجمد، جامد ◄ چگال
پلاستیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] پلاستیک، شکلپذیر، منعطف تراشیده، قالبگیری شده، ریخته سفالی، برنز، سنگی، مرمر، مرمرین منجمد، جامد ◄ چگال
منعطففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی رم▲، پلاستیک، تاشو، خمشو، لولهشو، آکاردئونی الاستیک، لاستیکی، ارتجاعی، فنری، کشآمدنی شکلپذیر
متخصص زیباییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بایی، جراح پلاستیک، آرایشگر، سلمانی، بندانداز، تیغزن، دلاک مانیکوریست، متخصص پدیکور
خشک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی دن، چلاندن، پلاساندن، چروکدار کردن، پاک کردن آبشرا گرفتن، درآفتاب گذاشتن، آویزان کردن، پهن کردن نمکسود کردن
تجزیه شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یه شدن، متلاشیشدن، پوسیدن، پژمردن، پلاسیدن، گندیدن، ازهم پاشیدن، زوال یافتن فروریختن، خراب شدن کثیف کردن بچه کردن زنگ زدن، خورده شدن