حاضرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام اضر، موجود، شاهد، ساکن، جاری، نافذ همه جاحاضر، فراگیر، همهگیر پخششونده، واگیر، اپیدمیک، مُسری
هرازگاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان سم] هرازگاهی بیقراری، افتوخیز، پراکندگی، بیترتیبی، بینظمی نامنظم بودن، گهگاهی بودن، رقصیدن، لرزیدن، لرزان بودن، سوسو زدن، بال زدن، پَرپَر زدن، پ
نوسان داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سان داشتن، مواج بودن، تشعشع کردن، مرتعش بودن، ضربان داشتن، تاب خوردن، آویزان بودن تلوتلو خوردن، لرزان بودن شعله، سوسو زدن، تپیدن، پتپت کردن تکان خو
چگالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ت (سفت)، توپُر، دَلمه، بسته، متراکم، یکپارچه، یکتکه، کثیف، غلیظ، ستبر، کُلُفت، ضخیم، زمخت، سنگین، فسیل، استوار، صلب گس، قابض استخواندار، سن
صدای نرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای ملایم، هیس، صفیر، صدای مکیدن، جزجز کردن، جلزوولز، زمزمه، ناله، ویز، وز، وزوز، پتپت، غلغل، غانوغون صدای وزش نسیم