رقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی پایکوبی، دستافشانی، قر رقص محلی، لزگی، باباکرم، غربیله، رقصکردی تانگو، والس، پولکا، تویست، راکاندرول [صفت] رقاص، رقصنده، رقصکنان، پا[ی]اف
پافشاری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ن، پشتکارنشان دادن، استقامت بهخرج دادن، ادامه دادن، مأیوس نشدن، آیه ازآسمان نازل شدن، ولکن معاملهنبودن، ایستادن، اصرار کردن، امید داشت
پیگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی پیگیری، طلب، پیجویی، جستجو، پرسش ادامه، پشتکار، بهدنبالبودن، مأموریت، اشتغال
ژیمناستیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ک، آکروباسی، آکروبات، بارفیکس، پارالل، حلقه، خرک پشتک، وارو، بالانس، بیرق، پاباز، پرچم، پُل، تاب، آغوشقا، آفتاب
رقصیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ای کوبیدن، دستافشاندن، بهرقص آمدن، قردادن، پشتک زدن، چرخیدن، پریدن بهرقص آوردن