زندانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ی، محبوس، بازداشت، قرنطینهشده تحت بازداشت، پشت میلهها اسیر، دربند، درقیدوبند، گرفتار، پا[ی]بند، پا[ی]گیر، پا[ی]دربند تحت کنترل، گروگا
یاورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یاور، مددکار، یاری رسان، کمکی خیرخواه مفید، همهکاره، همهفنحریف، آچار فرانسه، دم دست، خدمتگزار پشتیبان، امدادی، امدادگر، کمک