پرسیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سیدن، سوأل کردن، خواستن، بحث کردن، سراغ گرفتن، تعقیب کردن، کنجکاوی کردن آزمایش کردن اصول دین پرسیدن، امتحان گرفتن قیمت کردن (گرفتن)
پرسیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سیدن، سوأل کردن، خواستن، بحث کردن، سراغ گرفتن، تعقیب کردن، کنجکاوی کردن آزمایش کردن اصول دین پرسیدن، امتحان گرفتن قیمت کردن (گرفتن)
تجزیه شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یه شدن، متلاشیشدن، پوسیدن، پژمردن، پلاسیدن، گندیدن، ازهم پاشیدن، زوال یافتن فروریختن، خراب شدن کثیف کردن بچه کردن زنگ زدن، خورده شدن
بازجویی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود یی کردن، استنطاق کردن، بازپرسی کردن، شکنجه کردن سینجیم کردن، اصول دین پرسیدن
خریدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خریدن، خریداری کردن، برداشتن، بهمناقصه گذاشتن رشوه دادن فدیه شدن، کفاره شدن قیمت کردن (گرفتن، پرسیدن)