پُرگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه پُرگویی، وراجی، پُرحرفی، پُرچانگی زیاده‌گویی، اِطناب، اسب‌تازی، گزافه‌گویی، به‌درازا کشاندن سخن، طول‌وتفصیل لاف‌زنی
پُرگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه پُرگویی، وراجی، پُرحرفی، پُرچانگی زیاده‌گویی، اِطناب، اسب‌تازی، گزافه‌گویی، به‌درازا کشاندن سخن، طول‌وتفصیل لاف‌زنی
تکرار کردن [صحبت]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد صحبت]، دوباره گفتن، یادآوری کردن، مطرح کردن، بازگویی کردن، نقل کردن، پرچانگی کردن، پرگویی کردن، وراجی کردن، پرحرفی کردن، وراج بودن مرور کردن، برشمردن
فراتر رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت راتر رفتن، پا ازگلیم خود بیرونگذاشتن، پریدن، اضافه ماندن، شورش‌را درآوردن، پررویی کردن پا ازحدِخود بیرون بردن، پا ازگلیم دراز کردن، پا ازدایره بیرون
طولوتفصیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه اضه، اطاله، اطالۀکلام، زبان‌درازی، اطالۀ زبان (لسان)، زیاده‌گویی، پُرگویی، اِطناب، بسط، اشباع، درازنویسی، عبارت‌پردازی
توهینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، تحقیر، هتاکی، دشنام رودررو، بی‌احترامی، گستاخی، پررویی، فحاشی، تحقیر، تقبیح فحش، هتک، دشنام، ناسزا، بدوبیراه، دری‌وری، لیچار، ناسزاها