پرسشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سوأل▼، سراغ، استفسار، استفتا، پرسوجو، تحقیق، تجسس، بازجویی▼، امتحان▼ نظرخواهی، استعلام تفحص، آزمایش کاوش، تحقیق، کنجکاوی بازخواست،
پریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب سم] پری پری خوب، جن، ازمابهتران، همزاد، فرشتۀ نگهبان، نیکوکار پری بد، ساحره، جادوگر
پرسشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سوأل▼، سراغ، استفسار، استفتا، پرسوجو، تحقیق، تجسس، بازجویی▼، امتحان▼ نظرخواهی، استعلام تفحص، آزمایش کاوش، تحقیق، کنجکاوی بازخواست،
منقبض کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کردن، کوچک کردن، ازحجمچیزی کاستن، متراکم کردن، متکاثف کردن فشردن، تحت فشار قرار دادن، فشار آوردن، چلاندن، فشرده کردن، افشردن، پالودن، عصاره گرفتن، ا
کمپرسورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، لِهکننده، متراکمکننده، جمعکننده، منقبضکننده، دستگاه پرس دستگاه آبمیوهگیری، چرخ، افشرنده، پالاینده، عصارهگیری کامیون کمپرسی چگالنده، کندانسور
[فعل] درآوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت درآوردن، استخراج کردن، کندن، گود کردن، حفر کردن، تونل زدن▼ کشیدن [دندان]، بیرون آوردن کاویدن، کندوکاو کردن، زیرورو کردن، جستجو کردن شیار کشیدن سفتن،
پریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب سم] پری پری خوب، جن، ازمابهتران، همزاد، فرشتۀ نگهبان، نیکوکار پری بد، ساحره، جادوگر