[فعل] پرستیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب رستیدن، پرستش کردن، احترام گذاشتن، وظیفه داشتن، بت ساختن، ستودن، تقدیس کردن شکرگزاردن ایمان آوردن، گرویدن ◄قانع شدن
اعتبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، صیت، ناموس، احترام، آبرو، شرف، پرستیژ، حرمت، نام، عرض، عصمت عزت، بزرگی، شرافت، اهمیت، برتری اصالت، نجابت، اشرافیت، نجبا نفوذ، تأثیر، هیبت،
ماهیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود یفیت، چگونگی، چیستی، حقیقت، مائیت، حالت طبیعت، سرشت، نهاد، فطرت، طینت، شخصیت، خوی، هویت، تیپ، نژاد، جنس، نوع بنیه، خصوصیت رنگ، رخسار، مشخصه، شناسه و
کمیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یت، مقدار، اندازه، قدر، مبلغ، جمع کل، جمع تام، کل اندازه، سنجش، اندازهگیری، اوزان، مترولوژی بُعد، ابعاد، طول ضخامت، کلفتی، عرض ارتفاع، بلندی ژرفا،
متقی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب قی بودن، دیندار بودن، ازخداترسیدن، اسلام آوردن، باور داشتن، پرستیدن، احترام گذاشتن