پرستشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ش، سبحان، تحسین، اخلاص، عبودیت، طاعت، عبادت، نیایش، نماز▼، بیعت، احترام، اکرام، تکریم، عشقورزی، تقوا خلسه، ذکر، تسبیح روش نیایش، رازونیاز، مناجات،
پرستارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بهیار، بهورز، نرس، سیستر، سرپرستار، مترون سایر خدمۀبیمارستان، راننده آمبولانس تزریقاتی، تزریقاتچی، آمپولزن، فصاد، حجام، رگزن
پرستشکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب پرستنده، عابد▼، عامل، عبادتکننده، عبادتپیشه، متعبد، نمازگزار، شخص معتقد، زاهد، آدم بتپرست، خواهان، آدم دیندار، روحانیت سایر ادیان، اقامه زائر، ح
موضوعات پرستشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب پرستش، خدا، خدایان، خدایانیونان باستان، بت، صنم، لعبت، الهه، الاهه، ایزدبانو، ربالنوع، نیمخدا توتم، طلسم طاغوت، نمرود، فرعون
[فعل] پرستیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب رستیدن، پرستش کردن، احترام گذاشتن، وظیفه داشتن، بت ساختن، ستودن، تقدیس کردن شکرگزاردن ایمان آوردن، گرویدن ◄قانع شدن
پرستشکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب پرستنده، عابد▼، عامل، عبادتکننده، عبادتپیشه، متعبد، نمازگزار، شخص معتقد، زاهد، آدم بتپرست، خواهان، آدم دیندار، روحانیت سایر ادیان، اقامه زائر، ح
موضوعات پرستشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب پرستش، خدا، خدایان، خدایانیونان باستان، بت، صنم، لعبت، الهه، الاهه، ایزدبانو، ربالنوع، نیمخدا توتم، طلسم طاغوت، نمرود، فرعون
[فعل] پرستیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب رستیدن، پرستش کردن، احترام گذاشتن، وظیفه داشتن، بت ساختن، ستودن، تقدیس کردن شکرگزاردن ایمان آوردن، گرویدن ◄قانع شدن
میهن دوستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ست، میهن پرست، ناسیونالیست، وطنپرست، وطنخواه، وطندوست
مراقبت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، مواظبت کردن، پرستاری کردن، بالاسرِ ِکسی بودن، پاییدن، نظارت کردن، هدایت کردن، حفاظت کردن، نوازش کردن، بهنازپروردن باد زدن