پُرزحمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، خستهکننده، پردردسر، سخت، دشوار، بیفایده زیانآور، زیرزمینی، خطرناک توان(طاقت، جان) فرسا
قویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، زورمند، پرزور، نیرومند، قدیر، مسلط، مقتدر، قابل تنومند▼، جوان باقدرت، قدرتمند، توانا افضل، برترین ارشد، برتر فاتح، غالب، چیره، موفق قاطع، سلطهجو،
خستهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کننده، کسالتآور، پرزحمت، کسلکننده توانفرسا، طاقت (جان،روان) فرسا
آزاردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اذیتکننده، پردردسر، پرزحمت، دردآور، کسل کننده، سنگین، نومیدکننده، مایوس کننده آتشین، جانسوز، رنجآور، جانگداز، دلآزار اعصابخردکن، مزاحم
توانافرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت قابل، قادر، مسلط، نیرومند، توانمند، پرزور، پرقدرت، قدرتمند، قوی، مقتدر، قدیر باعُرضه، بادستوپا، زرنگ، باکاره، باوجود، استخواندار، دارای نفوذ، صاحب