بدطعمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی می، بدمزه بودن، بدمزگی، نامطبوعی، تلخی، ناگوارایی، ترشبودن، فساد، غذای مانده داروی تلخ، زهر چیز تلخ و بدطعم: قهوه، زهرمار، آش گِل گیوه، زقوم، چا
سیاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اه، مشکی، سیهفام، زغالی، نوکمدادی، پرکلاغی، قیرگون سوخته، آفتابسوخته ◄ گرم شده چشمسیاه، موسیاه، سیهپوش سیهچرده، تیره، برزنگی، سیاهپوست پر
پادزهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ر، پادزیست، آنتیبیوتیک، آنتیبادی تببر، مسکن محلول ضدعفونی، ضدعفونی کننده، میکروبکش، آنتیسپتیک، پرمنگنات، ساولن، دتول، بتادین، آباکسیژنه