پردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی بان، کرکره، پردهکرکره، دراپه، پشتپنجرهای، آفتابگیر، آفتابگردان نقاب، پوشش پشت پرده بودن، استتار
چیز پرندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رنده، پرنده، دونده، ورزشکار رقاص، رقص حیوان جهنده، کانگارو، قورباغه، ساس پرندگان
حفاظ کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی فاظ کشیدن، روکش کردن، باروکشمحافظت کردن، پوشاندن، لباس پوشاندن، دیوار کشیدن پنهان کردن، پرده کشیدن سپر بلا شدن، محفوظ داشتن، پناه دادن، درپناه خ
دکورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه میزانسن، صحنهآرایی، دکوراسیون، نورپردازی صحنه، اکران، سن پشت صحنه پرده، اثاثیه صحنه، دکور جای سوفلور گریم، لباس نورپر
افشا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فشا کردن، فاش کردن، پردهبرداشتن، ظاهر کردن، عریان کردن، برهنه کردن لو دادن، آفتابی کردن، افشای راز کردن، رسوا کردن، سرپوش از روی راز برداشتن،
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک
چرخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل قره، غلتک، تیوب، تایر، لاستیک بلبرینگ، ساچمه پره، اسپوک فلک، افلاک، گنبد گردون، [گنبد 253] گوی، چرخ ریسندگی، دوک، دایره، دیسک، لوح فشرده چرخ فلک