آزاردهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اذیتکننده، پردردسر، پرزحمت، دردآور، کسل کننده، سنگین، نومیدکننده، مایوس کننده آتشین، جانسوز، رنجآور، جانگداز، دلآزار اعصابخردکن، مزاحم
پُرزحمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ، خستهکننده، پردردسر، سخت، دشوار، بیفایده زیانآور، زیرزمینی، خطرناک توان(طاقت، جان) فرسا
دردناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی عضو دردناک]، ناراحت، آزرده، آسیبدیده، دچار، پردرد، مجروح [شخص درددیده]، شکنجهشده، متأذی، ناراحت، محنتکش، جانباز، دچار رنج و سختی، دچار، دردمن
ناگواراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اگوارایی، ناسالمی، تعفن، عفونت، آلودگی، ناپاکی محیط ناسالم، خیابان پردود، باتلاق، لجنزار، اتاق خفه چیزناگوارا، آب آلوده، نانبیات، هوای راکد
دشوارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) خت، مشکل، ناراحت، پرزحمت، پردردسر، دستگیر، شاق، صعب، صعبالعبور، سهمگین صعبالوصول، صعبالحصول، دستنیافتنی بغرنج، غامض، پیچیده