پذیرافرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پذیرا، پذیرنده، مکنده، هضمکننده، جاذب آماده، مستعد، متقبل، قبولکننده، موافق، مؤید، معترف راغب اجازهدهنده، موافق (راضی) ستاینده حمایتآمیز قابل دس
پذیرا شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پذیرا شدن، قبول کردن، پناهدادن، وارد کردن، معرفی کردن موافقتکردن، پذیرفتن اجازۀ دخول (ورود)دادن، بستری کردن، خواباندن، اتاق دادن، پذیرایی کردن خوشام
پیداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یدایی، نمایانی، وضوح، شفافیت، برجستگی، عیانی بداهت بروز، طلوع، ظهور، تظاهر، تجلی جلوۀ وارونه، تجسم غیرواقعی منظره، چشمانداز عمق دید، دید میدان
پذیرا شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت پذیرا شدن، قبول کردن، پناهدادن، وارد کردن، معرفی کردن موافقتکردن، پذیرفتن اجازۀ دخول (ورود)دادن، بستری کردن، خواباندن، اتاق دادن، پذیرایی کردن خوشام
مهربان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، بذر محبت پاشیدن، محبت کردن، مهربانی کردن، اجتماعی بودن، خوشامد گفتن، پذیرایی کردن، مهماننواز بودن، احترام گذاشتن، دوست داشتن، ناز
مهماننواز بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی واز بودن، درخانهاش باز بودن، خوشامد گفتن، پذیرا شدن، سخاوتمند بودن، مؤدب بودن اطعام کردن، خوراندن پذیرایی کردن، تروخشک کردن، مهربان بود
خوشگل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ک کردن، ساختن، آرایش کردن، زیبا کردن، آراستن، برداشتن، زدودن، ستردن، پیرایش کردن، زینت دادن، پیراستن، تزیین کردن درست کردن، صاف کردن، کوتاه
خوراندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ن، اطعام کردن، پذیراییکردن، افطار (سحری) دادن، سور دادن پروار کردن، پروردن، پرورش دادن