درشرف وقوع بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ل] درشرف وقوع بودن، نزدیک شدن پدیدار شدن، نمودار شدن، جلوه کردن، دردوردست نمایان شدن، جلوی رو بودن، جلو بودن عمل آمدن، آمدن نزدیک آمدن، نزدیکبودن ر
پیدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی درمعرض دید، پدید، پدیدار، معلوم، محسوس، مشهود، قابل مشاهده، قابل تشخیص، ملموس، بارز، هویدا، آشکار، ظاهر، ظاهری دروغی، تحریفشده، هجوآمیز، مستتر
افشاشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ده، سرگشاده، آشکارا، درمعرض، پدیدار، باز، روباز، آشکار، مرئی، پیدا تعبیرشده
پردازش دادههافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد هها، دادهپردازی، پردازش، پروسس، انفورماتیک، سایبرنتیک، آیسیتی، فنآوری اطلاعات و مخابرات، مخابرات نرمافزار، برنامۀکامپیوتری، برنامهنویسی، مهندس
تولیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ید، خلق، آفرینش، خلقت، زایش، ابداع، ساخت، صُنع ابتکار، اختراع، اکتشاف، کشف ایجاد، پدیدآوری، خلاقیت، اندیشه، نوآوری تلاش آفرینش هنری، تألیف، تصنیف، ن