پایانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ایان، خاتمه، انجام، انقضا، ختم، اتمام نتیجه، معلول توقف انجام کار، پیامد آخر▼، انتها▼، سرانجام، عاقبت، فرجام، نتیجه، آخروعاقبت، غروب، غایت اختتام، کا
پایانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم پایانی، نهایی، آخری، غایی، اختتامی اختتامیه، انتهایی، آخری، آخرین، واپسین، بازپسین، پسین، پشتی مختومه، ختمشده، انجامین، منقضی، سپری، بهانتهارسیده ◄
پایان یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم افتن، آمدن، گذشتن، افتادن، بهپایان رسیدن، بهآخر رسیدن، بهاتمام رسیدن، آخر شدن، منقضی شدن، تمامشدن، باز ایستادن، سپری شدن تمام کردن، مردن
پایان دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ادن، ختم کردن، به پایانرساندن، فیصله دادن، مصمم بودن، انجام دادن مکث کردن آرد خود را بیختن و الک خود را آویختن، عمرخودرا بهپایان رساندن، مردن
پایانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم پایانی، نهایی، آخری، غایی، اختتامی اختتامیه، انتهایی، آخری، آخرین، واپسین، بازپسین، پسین، پشتی مختومه، ختمشده، انجامین، منقضی، سپری، بهانتهارسیده ◄
آخرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، پایان▲ سرانجام، عاقبت، فرجام، نتیجه، اختتام، کامل بودن اجل، مرگ آخرت، قیامت، محشر ◄ معاد [◄ اصول دین 973]، تقدیر آخرالزمان، آینده
گاراژفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام محل توقف یا نگهداریوسایل نقلیه، ترمینال، پایانه، محل توقف، مقصد بندر، بندرگاه، اسکله، بارانداز، لنگرگاه، موجشکن فرودگاه، آشیانۀ هواپیما
اختتامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ختتامی، نهایی، پایانی، تکمیلکننده، اختتامیه، تمام منتهی، انجامیده، انجامشده، منجرشده، رسیده، کامل مختومه، ختمشده، انجامین، منقضی، سپری، بها
کامل شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کامل شدن، پُر شدن، بهقله رسیدن، تمام شدن، پایان یافتن بهبارنشستن، رسیدن، رسیده شدن، آمادهشدن کامل بودن، تکمیل بودن، وافربودن یکپارچه شدن، همکاری