پاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کیزه، منزه، شسته، شسته‌شده، آب‌شور، تمیز، دست‌نزده، براق، طاهر، نظیف، بی‌آلایش پرداخته، سترده، زدوده طاهر، مطهر، منزه، مهذب، مباح مبرا، بی‌گن
پاک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، شُستن، آب‌کشیدن، آبزدن، غسل کردن، برق انداختن، اتو کردن، گردگیری کردن بُردن، ستردن، زدودن، تراشیدن، برداشتن، محو کردن، منزه کردن، تمیزک
پافرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد زانو، ران، ساق پا، کف پا، پاشنه، شست، انگشت پا، ناخن پا، قوزک، مچ، کشالۀ ران سُم، مژک رهگذر، عابر ◄ پیاده، فرد پیاده پیاده‌رو گام، قدم ◄ خرام، رقص،
پیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط اصد، چاپار، نامه‌بر، کبوتر قاصد مژده‌رسان، مژده‌دهنده مأمور پست، پستچی، ارتباطات پستی، شخص حمل‌کننده پیام‌رسان، (یاهو)مسنجر
ساده و بیپیرایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه و بی‌پیرایه، بی‌تکلف، نامتکلف، خام، طبیعی، سلیس، روان، مرسل، شیوا، ظریف [کلام] بی‌شیله‌پیله، خام، بی‌تزویر بی‌ادعا، ف
ترافیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت عبورومرور، رفت‌وآمد، آمدوشد، ایاب‌وذهاب، تردد، ترابری ترافیک روان (سبک) توقف، پارک کردن تراکم، گیرترافیکی، صف، ازدحام، شلوغی، ترافیک سنگین
پافرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد زانو، ران، ساق پا، کف پا، پاشنه، شست، انگشت پا، ناخن پا، قوزک، مچ، کشالۀ ران سُم، مژک رهگذر، عابر ◄ پیاده، فرد پیاده پیاده‌رو گام، قدم ◄ خرام، رقص،
سریع رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سریع رفتن، تند رفتن، راندن، به‌سرعترفتن تاختن، تازیدن، سرعت داشتن دویدن، تند قدم زدن مثل گلوله رفتن، باد به‌پای (به‌گردِ پایِ) کسی(چیزی) نرسیدن جهید
گوشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ت قرمز، گوشتسفید، راسته، فیله، سردست، ماهیچه، ران گوشتگوسفند، گوساله، گاو مرغ، ران، سینه، بال، پا احشا، امعاواحشا، آلایش، دل وقلوه، جگر کله‌پاچه، بن